شرح جلد هشتم اسفار - فصل اول: اقسام قوای نباتی به نحو کلی

فصل اول: اقسام قوای نباتی به نحو کلی(ص78)

یکم- قوای نباتی مخدوم: این دسته قوای دیگری را به خدمت می‌گیرند که دو قسمند: 1- قوایی که کارشان به خاطر شخص است. این دسته نیز دو حالت دارد: أ- به خاطر بقای شخص کار می‌کنند مانند قوه غاذیه. ب- به خاطر کمال شخص کار می‌کنند مانند قوه نامیه

2- فعل آن‌ها به خاطر نوع است: این قسم نیز دو حالت دارد: الف- قوه مولده ب- قوه مصوره: (برخی مانند خواجه این قوه را قبول ندارد).

دوم- قوای نباتی خادم: قوایی که برای قوای دیگر کار می‌کنند.

موضوع این فصل قوای مخدوم است یعنی: 1- قوه نامیه 2- قوه غاذیه 3- قوه مولده 4- قوه مصوره.

قوای خادم که در خدمت قوه غاذیه هستند: 1- قوه جاذبه 2- قوه ماسکه 3- قوه‌هاضمه 4- قوه دافعه

تعریف مصادیق قوای مخدوم

تعریف قوه غاذیه: قوه‌ای که غذا را به جوهر شبیه جسم مغتذی تبدیل می‌کند.

تعریف قوه نامیه: قوه‌ای است که با تناسبی طبیعی سبب افزایش ابعاد جسم می‌شود.

شش مطلب در مورد دو قوه غاذیه و نامیه

مطلب یکم: گرچه این دو قوه مخدوم‌اند ولی قوه غاذیه خود خادم قوه نامیه است به این صورت که قوه غاذیه غذای اضافه بر مقدار نیاز خود را برای بدل ما یتحلل، در اختیار قوه نامیه قرار می‌دهد تا با آن ابعاد جسم و بدن را با تناسب طبیعی افزایش دهد.

مطلب دوم(ص79): هر افزایشی در اقطار و ابعاد جسم، نمو نیست مثلا چاقی نمو نیست. نمو، افزایش در "اجزاء اصلی بدن" است ولی چاقی افزایش در اجزاء غیراصلی است.

اجزاء اصلی بدن: اجزائی که با بدن متولد می‌شود.

مطلب سوم: نقطه مقابل نمو، ذبول است؛ به معنی کاهش در اجزاء اصلی مانند اتفاقی که در پیری رخ می‌دهد.

ذبول هم با هُزال و لاغری فرق دارد. لاغری، کاهش در اجزاء غیراصلی است.

مطلب چهارم: فاعل چاقی و لاغری، قوه نامیه است البته چاقی و لاغری فعل غیرطبیعی و قسری قوه نامیه است.

نکته: اسم قوه در مورد فعل و حرکت قسری اطلاق نمی‌شود، یعنی در کار قوه نامیه درباره لاغری و چاقی نام قوه اطلاق نمی‌شود و به لاغری و چاقی نمو گفته نمی‌شود و نامیه به آن اطلاق نمی‌شود و قوه نامیه را در این مورد به کار نمی‌برند ولی فاعل همان قوه نامیه است. این نام را فقط در حرکت و فعل طبیعی به کار می‌برند.

(فصل 2 تا 6 حذف شد)